یک خاطره:

«یک روز شنبه صبح وقتی همراه با یکی از خانمهای همکار که در ساختمان ما کار می‌کند سوار آسانسور بودیم متوجه شدم که وی خیلی گرفته است. ظاهراً او و یکی از همکاران مردش ایده ای را برای شخص ارشدشان در جلسه‌ای مطرح کرده بوده اند. آن‌ها هر دو فوق‌العاده با انگیزه و مشتاق بودند تا در این جلسه حضور پیدا کنند و کل هفته را روی آماده کردن ارائه خود وقت گذاشته بودند. ولی طی ۵ دقیقه همه امیدشان به یأس تبدیل شده است. مدیریت از ایده آن‌ها خوشش نیامده و قصد اتمام سریع جلسه را داشته است. او با زبانی تند آن‌ها را به باد انتقاد گرفته و آب پاکی را روی دست آن‌ها ریخته است.این خانم کاملاً در هم ریخته بود و این تجربه آخر هفته اش را خراب کرده و هنوز با‌گذشت چند روز او به این قضیه فکر می کرد. او احساس سر‌خوردگی کرده و نمی‌توانست آرام بگیرد. ممکن است فکر کنید که همکارش نیز از این رفتار غیر محترمانه و توهین آمیز به اندازه او ناراحت است. ولی طبق گفته آن خانم، همکار مردش خیلی در هم ریخته نبود و توانسته بود خودش را از نو ساخته و این واقعه را فراموش کند.»

همه ما لحظات کاری بد و ارائه‌های ناموفق در سر کار را تجربه کرده‌ایم. ولی همه این تجربه‌ها را برای روزها و هفته‌ها در خود نگاه نمی‌دارند. البته با ذکر یک مثال نمی‌توان حکم کلی داد ولی شواهد دیگری نیز وجود دارند که احتمالاً بین زنان و مردان در واکنش به ناامیدی و ناکامی در سر کار تفاوت‌هایی هست.

معمولاً کارمندان زن وقتی تصمیم یا بحثی در سر کار طبق میل آن‌ها پیش نمی‌رود احساس ناراحتی کرده و گارد تدافعی می‌گیرند. به طور مشابه با مرور ۳۶۰ گزارش بازخورد از کارمندان زن مشخص شده است که آن‌ها به چیزی تحت عنوان «اضطراب انباشته شده» مبتلا هستند که یعنی آن‌ها اتفاقات مربوط به خودشان را به طور مداوم مرور کرده و به جای واکنش دادن به آن اتفاق و سپس رها کردنش لحظات بد آن را برای مدت طولانی در قلبشان نگه می‌دارند. مدیران می‌گویند آن‌ها زنان بیشتری را نسبت به مردان می‌بینند که وقتی اوضاع بر وفق مرادشان نیست مسائل را شخصی می‌کنند. به علاوه، در نظرسنجی ای که در سال ۲۰۱۳ از ۲۷۰ مدیر زن در شرکت‌های جزء ۵۰۰ شرکت برتر مجله فورچون شامل مک دانلد، پروکتر اند گمبل و والمارت و همچنین در ۶۵ مصاحبه که با آن‌ها انجام شد نشان داده شد که هم مردان و هم زنان اعتقاد داشتند زنان سخت تر تجربیات بد کاری را فراموش می‌کنند. آن‌ها خودشان را مقصر می‌دانند، احساس سرخوردگی می‌کنند و روزهای زیادی این حالت را حفظ می‌کنند.

وقتی از یک مدیر منابع انسانی در مورد این قضیه سؤال پرسیده شد وی گفت: «از نظر من زنان بسیاری در محیط کار هستند که با ناامیدی و ناراحتی می جنگند و وقتی مورد چالش قرار می‌گیرند حالت تدافعی به خود می‌گیرند. مشکل این است که این قدرت آن‌ها را می گیرد.» و سپس ابراز موافقت کرد که مردان در ابراز ناراحتی‌هایشان بدون قربانی کردن اقتدارشان تواناترند.

در تحقیقات به عمل آمده چند نکته برجسته که کمک می‌کند دلیل این احساس ناامیدی و نشان دادن آن در زنان را پیدا کنیم مشخص شده است:

۱. زنان باید چیزهای بیشتری را ثابت کنند.

در بسیاری از شرکت‌ها هنوز هم زنان در گرفتن حقوق و مزایای برابر مشکل دارند. با وجود رئیسان زن کم که باعث شوند آن‌ها به رده‌های بالاتر برسند، ریسک انجام درست کار در روابط کاری بسیار بالاست. برخی زنان گزارش کرده‌اند که بیشتر از همکاران مردشان احساس می‌کنند که زیر نظر هستند. در نتیجه آن‌ها حس می‌کنند باید کامل باشند و به همین دلیل استرس می‌گیرند و وقتی نمی‌توانند انتظارات ناممکن خودشان از خودشان را برآورده کنند یا با ریزبینی دیگران در مورد خودشان کنار بیایند دچار ناراحتی می‌شوند.

۲. مردان به کسب‌وکار به چشم یک بازی نگاه می‌کنند ولی زنان به دنبال معنا می‌گردند.

بسیاری مردان و زنان از کاربرد اصطلاحات ورزشی و جنگی در کسب‌وکار ابا دارند. ولی همچنان بسیاری از مردان گفته‌اند که خیلی بیشتر از زنان کسب‌وکار را به شکل یک بازی می‌بینند. شما بعضی از بازی‌ها را برنده می‌شوید و بعضی‌ها را نیز می‌بازید. یکی از مدیران گفت: «زنان همه چیز را نشأت گرفته از درون خودشان می‌دانند حال آنکه مردان اعتقاد دارند که گاهی اوقات ممکن است یک نبرد را ببازید ولی همچنان می‌توانید کل جنگ را پیروز شوید.» به عبارت دیگر آن‌ها می‌دانند که باید زنده بمانند تا بتوانند یک روز دیگر دوباره بجنگند.

این تفاوت به همان ایده بازمی‌گردد که زنان بیشتر از مردان به دنبال معنا در سر کارشان هستند. یک تحقیق در سال ۲۰۱۰ نشان داد که رسیدن به معنا در سر کار اولین شاخص رسیدن به رضایت شغلی بالا در مادران مشغول به کار است. درحالی‌که مردان عموماً به حقوقشان به عنوان اولین عامل انگیزاننده نگاه می‌کنند، این تحقیق و سایر تحقیقات نشان داده‌اند که زنان به دنبال چیزی بیش از آن هستند.

۳. مردان در خودشان می‌ریزند.

چه انتقاد سازنده باشد، چه مخالفت زبانی با ایده‌هایشان یا فقط گرفتن حس کم اهمیتی، هم مردان و هم زنان در مقابل مخالفت‌های شدید ممکن است ناامید و افسرده شوند. تجربه و تحقیق نشان داده که زنان به سادگی به احساس ناامیدی و یأس خود اعتراف می‌کنند حال آنکه مردان کمتر این کار را انجام می‌دهند. زنان خود را بیرون می‌ریزند و نشان می‌دهند درحالی‌که مردان فقط ممکن است قیافه خاصی بگیرند.

اگر به حکایت همکار زن و مرد اول مطلب بازگردیم، آیا می‌توان گفت که کارمند مرد بیش از آنچه که نشان می‌داد ناراحت بوده ولی آن را انکار کرده است؟ وقتی این سؤال از وی پرسیده شد او فقط یک خنده کوچک تحویل داد. او هیچ‌وقت نخواهد گفت…